دستان محبت سپید است چون روح پاک سپید در بستر عشق در ناقوس فریادم
اماج نرم صدا ها صدا را چون اوای خزن انگیز دریا تلاطم اند امواج نقره ای ماه زیباترین
جلوه نوازش بر گونه مخملی شب هاست سر انگشتان لطیف باد پر عاطفه ترین
احساس را بر دیواره بی جان تنم می گذارد دستان محبت سپید است چون سینه
اسمان در استانه فلق در رهگذر باد بهترین ره توشه است قدرت دستانم سرود قلم
است ودر اهنگ نگاشتن ودر بغض مبهم وازه ها طپش قلبم گامهای رسیدن به ناتمام
راه خسته زندگی است نفسهایم جادو شده در اهنگ سحر امیز ودستان محبت سپید
است چون اینه متجلی رود در سینه زر اندود افتاب در اخرین نگاه قلم بر دشت و
سپید کاغذ
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی ,
|